داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

!!!

همیشه هر آغازی پایانی داره و چقدر تلخه که بخوای جلوی رسیدن این پایان و بگیری ولی نتونی... 

چقدر تلخه یه نفر و دوست داشته باشی ولی نتونی بهش بفهمونی...

نظرات 3 + ارسال نظر
ریحانه سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://sagheye-navazesh.blogfa.com

سخته ولی شدنیه...
قالب جدید مبارک...
منتظر کامنتتم...

ندا چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:43 ب.ظ

مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم میرسد
موفق باشید
ممنون که بهم سرمی زنین
وممنون از لطفتون

اکبر شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ق.ظ

واقعا خیلی سخته که دوستت نفهمه که دوستش داری!من از این دوستها زیاد دارم ولی چکار میشه کرد.ولی باید به خدا توکل کرد چون اون دوست حقیقی و واقعی ماست و ما رو درک میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد