داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

حسین پناهی

لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند

ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند... 

 

زنده یاد حسین پناهی

....

یک کاغذ سفید هرچقدر هم که سفید و تمیز باشه کسی قاب نمیگیره! 

 

برای موندگار شدن باید حرفی برای گفتن داشت!

فقط یه ایرونی میتونه

 

 فقط یه ایرونی میتونی با همچین ماشینی هندونه بفروشه!!!! 

 

دید آمریکایی، فکر ایرانی


سه نفر ایرانی و سه نفر آمریکایی برای شرکت در یک کنفرانس همسفر بودند.در ایستگاه قطار آمریکایی ها سه بلیط خریدند اما در کمال تعجب دیدند که سه ایرانی فقط یک بلیط خریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: شما چطور سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت:صبر کن تا نشانت بدهیم!!!

همه سوار قطار شدند آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند اما ایرانی ها سه نفری رفتند داخل یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد از مدتی مامور کنترل بلیط قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد.به توالت که رسید در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا!! بعد در توالت باز شد و از لای در یک بلیط بیرون آمد. مامور، بلیط را کنترل کرد و به راهش ادامه داد.آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که ایرانی ها چه ابتکار هوشمندانه ای انجام دادند.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند ابتکار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول برای خود پس انداز کنند.وقتی به ایستگاه رسیدند هر سه یک بلیط را خریداری کردند این بار در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: شما بدون بلیط چگونه می خواهید مسافرت کنید؟یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت دهیم!!

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند. سه آمریکایی رفتند در یک توالت و سه ایرانی رفتند در توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد.چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

!! 

عــاشقــانه

عــاشقــانه هــایی که برایتــــ مینویسم
مثل آن چــای هایی هستند کــه خــورده نمیشونـد
یــخ میــکنند و بــاید دور ریخت
فنجانتــــ را بده دوبـــاره پر کنمـــــ
من زیاد اهل چای نیستم
مرا به یک آغوش گـــ ـــ ـــرم میهمان کن