حسرت همیشگی قیصر امین پور
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
ای دریغ و حسرت همیشگی ...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود
نظر یادتون نره خواهشا
انگاه که با منی عطش دوست داشتنت فروکش می کند یادم می رود تمام عاشقانه هایم را
اما وقتی نیستی تازه می فهمم وسعت دلتنگی ام را
با خود فکر می کنم گاهی لازم است که نباشی ومن بفهمم چقدر بی تو این خانه دلگیر است
تقدیم به دوست خوبم امیرعلی