داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

با عشق

به خارزار جهان ، گل به دامنم ، با عشق
صفای روی تو ، تقدیم می کنم ، با عشق
درین سیاهی و سردی بسان آتشگاه
همیشه گرمم ، همیشه روشنم با عشق
همین نه جان به ره دوست می فشانم شاد
به جان دوست ، که غمخوار دشمنم با عشق
به دست بسته ام ای مهربان ، نگاه مکن
که بیستون را از پا در افکندم ، با عشق
دوای درد بشر یک کلام باشد و بس
که من برای تو فریاد می زنم : با عشق

نظرات 4 + ارسال نظر
Mahti چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ب.ظ http://toptopic.blogsky.com/

سلام خوبی ؟
من یک وبلاگ زدم با نام " تیکه نامه ! بهترین نیست ! "
می تونی بیای مطالبو بخونی!
من تو این وبلاگ مطلب جالب و تاثیر گذار رو قرار می دم !
خلاصه خسته نمیشی!
خوش حال میشم بیای چند عدد از مطالبو (البته یکی هست فعلا بخونی ) در آینه یک بیشتر شد !
با تشکر

ms چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ http://63214444.blogfa.com

اگر کسی در راه رسیدن آرزو قدم بردارد. دائماً از لذت وصال برخوردار است
مثله همیشه قشنگ بود

ندا شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ق.ظ

خیلی قشنگ بود
در ضمن ممنون از توصیه خوبتون
من سعی می کنم بهش عمل کنم

ریحانه سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ب.ظ http://sagheye-navazesh.blogfa.com

زیبا با عشق...
آپم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد