داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

داستان کوتاه و شعر

کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی

...

قلبت را خالی نگهدار,اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد,به او بگو که تورا بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم,چرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز

نظرات 4 + ارسال نظر
ندا یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ق.ظ http://mohajerdow.mihanblog.com

نه تو مانی و نه اندوه



و نه هیچ یک از مردم این آبادی.....



به حباب نگران لب یک رود قسم



و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت



غصه هم میگذرد



آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند



لحظه ها عریانند...



به تن لحظه ی خود ، جامه اندوه مپوشان هرگز

ریحانه یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ http://sagheye-navazesh.blogfa.com

چه حس زیبایی...

ms دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:32 ق.ظ

اگه نمی تونیم کسی رو دوست داشته باشیم


حداقل حرمت دوست داشتن رو نگه داریم


اگه نمی تونیم چیزی رو به کسی هدیه بدیم


اون چیزی رو که داره ازش نگیریم

اکبر یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ

یک نفر کم نیست که تو دل آدم باشه.اینجوری خیلی تنهامیمونیم.البته خداهست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد