به تو عادت کرده بودم
ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه
ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت
مثل مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه های من بی تو
تجربه کردن مرگه
زندگی کردن بی تو
من که در گریزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبریز سکوته
خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم
عشق من تو در چه حالی
وب زیبایی دارید و تمایل به تبادل لینک دارم اگر مایلید ما را با عنوان INF لینک کنید و اطلاع دهید
درود (سلام واژه ای عربیست!)
با شعرت صفا کردم. زیبا بود. اما یه تذکر داشتم: اگه میشه از عکس هایی با حجم کمتر استفاده کن تا سرعت لودینگ پیجت بره بالاتر.
مرسی. فعلا...