باز دوباره دلم گرفته
از زمین و زمون
از آدمای آهنی
از اونایی که ادای رفاقت کردن ولی رفیق نبودن
بلکه
دوستانی بودن ....
و
مرا تنها گذاشتن
در این خیال تنهایی
هیچکس نبود که کمکم کنه
هیچکس... وهیچکس.
خدایا کمکم کن
خدای مهربانم...می دانم...که...از تو دور شدم...اما...تو از من و احوال من آگاهی...تو خوب می دانی که من چقدر...اینجا...تنهام...هیچ چیز مرا شاد نمی کند !....شادی من هم موقتی شده است...تا زمانیکه تنها نیستم ....شاد شادم !...
خدای مهربانم...
می دانم...که...از تو دور شدم...اما...تو از من و احوال من آگاهی...
تو خوب می دانی که من چقدر...اینجا...تنهام...
هیچ چیز مرا شاد نمی کند !....شادی من هم موقتی شده است...تا زمانیکه تنها نیستم ....شاد شادم !...